چرا خیال بافی می کنیم ؟

نگرش های اولیه روانکاوانه اغلب نشانه های اختلالات روانی را   واکنش در برابر اضطراب و تهدید های بیرونی قلمداد می کردند مثلا کسی که به هذیان بزرگ منشی دچار می شود احتمالا احساس عمیق حقارت را تجربه می کرده است و در واکنش به اضطراب و افسردگی ناشی از حقارت به راه جبرانی روی آورده است اما آنچه ما بعنوان نشانه ها و تظاهرات مشکلات روانی میبینیم اغلب معلول ( هذیان بزرگ منشی) مشکل و نه خود علت و عامل ( احساس حقارت) می باشد . چنین نگرش قالبی ممکن است در مورد پدیدایی و حفظ خیالبافی های افراطی هم صدق کند ، پیر ژانه معتقد بود خیال بافی یکی از نشانه های ضعف اعصاب می باشد و افرادی که خیال بافی می کنند براحتی از پس چالش های روزمره بر نمی آیند و با پیچیدگی ها با جسارت مقابله نمی کنند . کسانی که تحمل رنج و پریشانی پایین تری دارند و سخت تر می تواند
حالات مبهم منفی را با خود حمل کنند بیشتر به خیال پردازی متوسل می شوند . از طرفی زمانی که حالا ت عاطفی منفی را تجربه می کنیم ( به خصوص خشم یا حالات عاطفی دیگری که می توانند پی آیند ضربه به پیکره ی خودشیفتگی یا اعتماد بنفس شکننده باشند ) برای التیام وضعیت دردناک هیجانی از فانتزی های تکراری و ثابتی استفاده می کنیم تا به حالت اولیه یا خنثی برگردیم یا اینکه ممکن است شخصی در موقعیت هایی که تجربه های دردناکی را بیاد می آورد برای کاهش فرسودگی و افزایش رضایت و همچنین کسب و بازیابی عزت نفس و تعادل هیجانی به خیال بافی روی بیاورد  . برای مثال زمانی که شخصی در رابطه ای عاطفی از جانب دختری طرد می شود خودش را درگیر خیال بافی در مورد مسابقه ای مهم و پرهیجان در بیسبال می کند که در حال پرتاب توپ است و چشم ها به او خیره شده است یا زمانی که دانشجویی درامتحانی رد شده باشد برای آرام کردن خودش ممکن است درمورد رابطه عاشقانه ای خیال بافی کند . شاید این بدین معناست که در حالات هیجانی منفی به سراغ خیال بافی می رویم تا خود را آرام کنیم و این با نتایج تحقیق سلینجر و همکاران منطبق است که شرکت کنندگان آنها  در وضعیت های رضایت بخش و مثبت مانند زمانی که به خوردن غذای هر وعده مشغولند ،یا زمانی که درگیر روابط عاشقانه اند، یا صبح زود بعد از بیدار شدن از خواب که معمولا در وضعیت هیجانی بهتری بسر می برند کمتر میزان خیال بافی را گزارش داده اند و زمانی که تنها مانده اند بیشتر به خیال بافی روی می آورده اند . در کل تئوریسن های مختلفی بر این باورند که سناریو های ساختگی می تواند جنبه ی خودآرام بخشی داشته باشد و زمانی که شخصی با خطراتی روبرو می شود که ممکن است مسیر اهداف اورا مسدود کند یا اورا ناراحت کند به ساحت وفعل خیال یا خیالپردازی روی می آورد  . حالت کلی تر و خلاصه تر موضوع را می شود در میان نوشته های فروید یافت . وی معتقد بود که خیال بافی می تواند راهی برای عقب نشینی از واقعیت یا منبع ارضای درونی باشد .
شکل افراطی تر خیال بافی در شخصیت مستعد فانتزی بافی یا fantasy prone personality دیده می شود در این دسته فانتزی اغلب با رویداد های منفی دوران کودکی شروع می شود و در بزرگسالی شخص حتی ممکن است شخصیت یا دوستان خیالی برای خودش داشته باشد و حتی ممکن است ارضای جنسی آن ها بدون تحریک فیزیکی روی بدهد این دسته افراد برای فرار از بی حوصلگی ناشی از انزوا و تنهایی به فانتزی های شخصی روی می اورند و بنوعی آرزو های خود را در تصور براورده میبینند . این دسته افراد همچنین نسبت به تجربه گشوده اند ، باهوش ، تنوع طلب ، کنجکاو می باشند

این مطالب رو هم پیشنهاد می‌کنیم ببینید

درباره نویسنده: milancomplex

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *